آفتاب هرقدر سوزنده باشد، اینجا اذیت نمیشوی. سایه درختان و نسیم خنکی که از روی دریاچه رد میشود، هوا را دلنشین میکند. نه کولر میخواهی، نه سایه ساختمانهای سیمانی را. هر کدام از درختهای اطراف میتواند برایت سایبانی باشد که زیرش به تماشای ماهیهای کوچک و درشتی بنشینی که خیلیهایشان از تنگهای سفره هفتسین به اینجا سپرده شدهاند.
شاید عجله داشته باشی، اما صدای کواک کواک اردکها را که بشنوی، سرعتت را کم میکنی. برمیگردی و از تماشای آببازی و دنبالهمدویدنشان لبخند میزنی. پل چوبی میتواند نقطه اوج این گردش باشد.
کافی است روی آن بایستی و درحالیکه روبهرو و پشت سرت دریاچه است، از صدای آواز پرندگان لذت ببری و به تماشای چرخیدن پدال قایقهایی بنشینی که قاب عکسها میشوند. جای دوری نیستیم! همین نزدیکیهاست. محله امامت، دریاچه مصنوعی بزرگ ضلع شرقی بوستان ملت.
بسیاری از رهگذران بوستان ملت در هر قسمتی از این بوستان بزرگ باشند، خودشان را نزدیک دریاچه میرسانند تا از طبیعت زیبا و متفاوت آن لذت ببرند. دریاچه حدودا یکهکتاری این قسمت، جلوههای دیدنی بسیاری دارد که گاهی قاب دوربین عکاسها میشود و گاهی نمونهکار نقاشها.
درباره سال ساخت دریاچه مستنداتی در دست نیست، اما از صحبتهای قدیمیها به نظر میرسد که از همان سالهای ابتدایی احداث بوستان ملت در دهه۴۰ این دریاچه هم بوده البته سال۹۵ مورد بازپیرایی قرار گرفته است. در این سال، نردههای فلزی سبزرنگی که دور آن بوده، برداشته و بهجایش حفاظهای سیمی و طرح چوب کنونی کشیده شده است. دیواره و کف دریاچه هم سنگکاری شده و موردبازپیرایی قرار گرفته است.
محمود قائنی که در آستانه هشتادسالگی قرار دارد، یاد سالهای دور میکند و میگوید: دقیق نمیدانم چه سالی بود، اما گمان کنم قبل از انقلاب اسلامی، دریاچه نرده نداشت. یادم است یک سال زمستان که دریاچه یخ زده بود، دختربچه چهارپنجسالهای در آن افتاد. دوستم که همکلاسی آن زمانم بود و حالا سالهاست خبری از او ندارم، پرید در آب و بچه را بیرون آورد. بعداز آن برایش نرده کشیدند.
حسین شیری که کنارش ایستاده است، ادامه میدهد: آن موقع اینجا بیرون شهر محسوب میشد. درختهایش هم کمتر و کوتاه بودند. الان ماشاءالله اینطور سرسبز شده و سایه انداختهاند.
نسرین فرهمند ورزشکار چهلوهفتسالهای است که هرروز اطراف دریاچه پارک ملت ورزش میکند. او به اردکها اشاره میکند و میگوید: خیلی از اینها را مردم آوردهاند. جوجه اردکها را میخرند؛ بعد که بزرگ میشوند و نمیتوانند از آنها نگهداری کنند، به اینجا میآورند.
به گفته او خانمی هست که هفتهای دوسه بار میآید به اردکها و ماهیها غذا میدهد، اما الان چندروزی هست که نیامده. نسرینخانم میگوید: احتمالا به مسافرت رفته است. او دیده که بعضی وقتها اگر اردکی بالش شکسته یا بیمار باشد، آن خانم اردک را میبرد و بعد از درمان بازمیگرداند.
تعدادی از ماهیها هم از نوع لجنخوار هستند که مسئولان فضای سبز پارک، داخل دریاچه انداختهاند
دوستش، مهوش صیامی، با خنده از کودکی تعریف میکند که اردکش را در آب انداخته و بعد از چند روز گریهکنان آمده بود و میگفت: اردکم را بدهید ببرم؛ دلم برایش تنگ میشود.
بسیاری از ماهیهای قرمز داخل دریاچه هم ماهیهای قرمز سفره هفتسین هستند، اما درکنار آنها ماهیهای بزرگ تزئینی و کوی با رنگهای مختلف در دریاچه به چشم میخورند. تعدادی از ماهیها هم از نوع لجنخوار هستند که مسئولان فضای سبز پارک، آنها را داخل دریاچه انداختهاند تا به تمیزی آب کمک کنند.
پل چوبی دریاچه، یکی از قسمتهای جذاب، دلنشین و پرطرفدار آن است. کمترکسی است که اطراف دریاچه باشد و از روی این پل عبور نکند. یکی از قابهای عکاسی رهگذران هم از روی همین پل است. حتی بعضی عکاسان، مشتریها و مدلهایشان را برای عکاسی به اینجا میآورند. ملیکا روزبه یکی از همین عکاسان است.
به گفته او دریاچه گلبهار و چهلبازه هم برای عکاسی خوب است، اما اینجا نزدیک و خوشمسیرتر است؛ بههمیندلیل متقاضیان بیشتری دارد. پل دریاچه بعضی وقتها میزبان نقاشان قرار میگیرد. بومهای نقاشی را روی آن میگذارند و شروع به کشیدن مناظر اطرافش میکنند.
موضوعی که شاید کمتر کسی آن را دیده باشد، این است که آب ظاهرا راکد و آرام دریاچه حداقل هفتهای یک بار خالی و مجدد پر میشود. هیچ تانکری در کار نیست و آب ازطریق لولهکشی وارد منبعهای آبیاری فضای سبز بولوارهای استقلال، معلم و امامت میشود. بخشی از آن هم برای آبیاری گیاهان خود بوستان ملت استفاده میشود. در همین حین دریاچه مجدد با آب چاههای داخل پارک پر میشود.
سالی یک بار کل آب دریاچه تخلیه و کف آن بهطورکامل شستوشو و جاروکشی میشود. در این زمان، ماهیهای آن به استخر چشم که در میانه پارک قرار دارد منتقل و پس از آبگیری دریاچه، مجددا به آن بازگردانده میشوند.
اسکله قایقرانی دریاچه، علاقهمندان خاص خودش را دارد. قبل از شیوع کرونا اسکله بوده، اما در زمان کرونا جمع شده است و حالا باز فعالیت دارد. سیدحسن علویهکوثر، زائر عربزبانی است که همراه همسرش ماهعسل را به مشهد آمده است. درحالیکه مشغول خرید بلیت قایقرانی است، سراغش میرویم و با استفاده از نرمافزارهای ترجمه تلفن همراه با او صحبت میکنیم.
به گفته سیدحسن این سومین بار است که به پارک ملت آمده است. دو دفعه قبلی مجرد بوده است و حالا که ازدواج کرده، دونفری و بهاتفاق همسرش به اینجا آمدهاند.
او میگوید: اینجا خاطراتی زیبا و بهیادماندنی برای من رقم خورده است و دوست دارم که باز هم بیایم.
* این گزارش پنجشنبه ۳۱ خردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۵۳ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.